سرمایه گذاری خارجی ، تصاحب ثروت از ابتدا تا انتها
 
چکیده:
استعمار سرمایه داری در پنجاه سال اخیر دچار تغییرات اساسی در ساختار داخلی و در شیوه های غارت و نفوذ و سلطه بر مستعمرات شده است. در سطح جهانی، تمرکز سرمایه و تولید با درهم شکستن مرزهای ملی چه در کشورهای سرمایه داری استعماری و چه در مستعمرات، سرعت و شدت یافته است.

تعداد کلمات: 1025 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
نویسنده: شاپور رواسانی
 
سرمایه گذاران انحصارات استعماری در همان دوران سرمایه گذاری و بهره برداری آگاهانه، میکوشند از ایجاد مراکز تولیدی در جوامع مستعمراتی هر چه بیشتر جلوگیری شود تا بهای کار ارزان، سطح زندگی مردم مستعمرات، نازل و نرخ سود بالا بماند. سرمایه گذاری خارجی در یک مستعمره از ابتدا تا انتها به صورت «جسم خارجی» عمل میکند؛ این سرمایه ها با تغییر شرایط اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی به سرعت از مستعمره ای به مستعمره دیگر انتقال می یابد.

گرچه هنوز میان انحصارات بزرگ استعماری بر سر سلطه بر مستعمرات (به خصوص معادن نفت و گاز) رقابت و کشمکش وجود دارد، اما حرکت اصلی و اساسی به سوی تمرکز و وحدت سرمایه های بزرگ تولیدی و بانکی در کشورهای سرمایه داری استعماری با سرعت ادامه دارد. برخورد میان انحصارات بزرگ استعماری در مستعمرات برای به دست آوردن شرایط مناسب برای توافق یا شراکت با رقیب یا رقبا از دیگر کشورهای استعماری در سطح سیاسی و روابط آشکار میان دول، احزاب، رسانه های گروهی و افکار عمومی کشورهای سرمایه داری استعماری انعکاسی نمی یابد. این برخوردها در مستعمرات به صورتی نیز انجام نمی گیرد که احتمالا نیروهای اجتماعی مترقی و ضد استثماری و استعماری در جوامع مستعمراتی فرصتی به دست آورند تا جامعه خود را از فقر و ظلم طبقاتی آزاد سازند. انحصارات بزرگ و کشورهای سرمایه داری استعماری با وجود رقابتها و اختلاف نظرات در مورد سهم خود از غارت مستعمراتی، در اصل ادامه غارت استعماری توافق کامل دارند و می دانند که اگر مردم مستعمره ای بتوانند استقلال سیاسی و اقتصادی به دست آورند، از سلطه آنها خارج خواهند شد و شیوه تولید مستعمراتی در این سرزمینها که ضمیمه ای بر شیوه تولید سرمایه داری کشورهای استعماریست منسوخ خواهد گردید و در نتیجه غارت استعماری نیز پایان یافته و به تبع آن سرمایه داری جهانی دچار تزلزل خواهد شد.

   بیشتر بخوانید : طبقه در جامعه‌ی مستعمراتی

  با توجه به تمرکز سریع سرمایه های صنعتی و مالی و رشد دایمی وابستگی و پیوستگی اقتصادی، فنی و نظامی میان کشورهای سرمایه داری استعماری و ادغام سریع سازمانهای مالی و انحصارات بزرگ و بانکهای بزرگ این کشورها در یکدیگر و این که انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری منافع مشترک در حفظ سلطه استعماری بر مستعمرات دارند، دیگر نمی توان به استناد تضادها، برخوردها و رقابتهای این انحصارات و دول در گذشته چه به صورتی که در قرن نوزدهم انجام می گرفت و موجب جنگهای مستعمراتی می گردید و چه به صورتی که در قرن بیستم منجر به بروز جنگهای اول و دوم جهانی شد، از تضاد آشتی ناپذیر میان آنها در حال حاضر سخن گفت.

استعمار سرمایه داری در پنجاه سال اخیر دچار تغییرات اساسی در ساختار داخلی و در شیوه های غارت و نفوذ و سلطه بر مستعمرات شده است. در سطح جهانی، تمرکز سرمایه و تولید با درهم شکستن مرزهای ملی چه در کشورهای سرمایه داری استعماری و چه در مستعمرات، سرعت و شدت یافته است. روند دو قطبی شدن در جامعه جهانی که در یک طرف اقلیت سرمایه دار و ثروتمند، استثمار و استعمارگر و در جانب دیگر اکثریت فقیر استثمار و استعمار شونده قرار دارند، یک حقیقت قابل فهم و لمس است. آنچه اقلیت سرمایه دار، ثروتمند و استعمارگر را از اکثریت فقیر و استثمار شونده جدا می کند، گذشته از مرزهای جغرافیایی و مرزهای اجتماعی است، زیرا طبقات حاکم مستعمرات که در جوامع مستعمراتی به سر می برند جزئی از اقلیت سرمایه دار و ثروتمند و غارتگر جهانی اند نه بخشی از جامعه مستعمراتی. دیگر این که، در کشورهای سرمایه داری استعماری به علت احتیاج حیاتی طبقه حاکم به تفاهم و آرامش طبقاتی و این که بدون این توافق و هماهنگی و اشتراک طبقاتی طبقه حاکم قادر به تولید کالا و ادامه زندگی نیست، سطح زندگی متوسط مردم و حتی اقشار و گروهها و طبقات استثمار شونده بسیار بالاتر از سطح زندگی اکثریت ساکنان جوامع مستعمراتی قرار دارد؛ این تفاوت در سطح زندگی موجب می شود که عامه مردم در کشورهای سرمایه داری استعماری که به هر حال از غارت مستعمرات منتفع می گردند، نمی توانند همکار و یار مردم مستعمرات و جانبدار نهضتهای رهایی بخش مردم این سرزمینها باشند و به طور مشخص می توان نشان داد که حتی سازمانها و احزاب باصطلاح مترقی، چپ و دمکرات آنها در عمل و حقیقت شریک دزد و رفیق قافله اند و در حالی که از دمکراسی و انترناسیونالیسم سخن می گویند، حساب جیب خودشان را هم دارند.
گرچه هنوز میان انحصارات بزرگ استعماری بر سر سلطه بر مستعمرات (به خصوص معادن نفت و گاز) رقابت و کشمکش وجود دارد، اما حرکت اصلی و اساسی به سوی تمرکز و وحدت سرمایه های بزرگ تولیدی و بانکی در کشورهای سرمایه داری استعماری با سرعت ادامه دارد. برخورد میان انحصارات بزرگ استعماری در مستعمرات برای به دست آوردن شرایط مناسب برای توافق یا شراکت با رقیب یا رقبا از دیگر کشورهای استعماری در سطح سیاسی و روابط آشکار میان دول، احزاب، رسانه های گروهی و افکار عمومی کشورهای سرمایه داری استعماری انعکاسی نمی یابد. این برخوردها در مستعمرات به صورتی نیز انجام نمی گیرد که احتمالا نیروهای اجتماعی مترقی و ضد استثماری و استعماری در جوامع مستعمراتی فرصتی به دست آورند تا جامعه خود را از فقر و ظلم طبقاتی آزاد سازند. انحصارات بزرگ و کشورهای سرمایه داری استعماری با وجود رقابتها و اختلاف نظرات در مورد سهم خود از غارت مستعمراتی.
وابستگی طبقات حاکم به انحصارات و دول سرمایه داری استعماری و وجود فقر شدید اقتصادی و به دنبال آن فقر فرهنگی در مستعمرات این امکان را به وجود آورده که انحصارات و دول سرمایه داری استعماری نظریات و امیال خود در مستعمرات را از طریق وابستگان نظامی، سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی مخفی یا علنی که پادوهای محلی آنها محسوب می شوند اعمال کنند. در بسیاری از مستعمرات نزاع میان گروههای سیاسی و نظامی و برخوردهایی که تحت عنوان رقابتها و اختلاف نژادی یا مذهبی در رسانه های گروهی عرضه می گردد، در حقیقت و عمل، نزاع و رقابت میان انحصارات بزرگ استعماری بر سر سلطه بر منابع طبیعی است و با توافقی که میان انحصارات و به نمایندگی آنها دول سرمایه داری استعماری انجام می گیرد «غائله هم ختم می شود و یک پادوی محلی با رضایت طرفین دعوا بر سر کار می آید.
افراد و گروههایی در مستعمرات که بخواهند مردم و سرزمین خود را از استثمار و استعمار و از ظلم و فقر طبقاتی رهایی بخشند، نمی توانند به هیچ یک از انحصارات سرمایه داری استعماری متکی شده یا به وجود «تضاد» میان آنها دل بندند، زیرا در این صورت آلت فعل یک انحصار بزرگ یا دولت سرمایه داری استعماری معین خواهند شد.

این حقیقت تاریخی بارها در مستعمرات تکرار شده: به مجرد این که جمع استعمارگران از جانب نیروهای اجتماعی ضد استعماری و ضد استثماری احساس خطر نمایند، میان خود توافق و مشترک نیروهای مردمی در جوامع مستعمراتی را سرکوب می کنند.

ساکنان مستعمرات، قربانی جنگهای «جانشینی» انحصارات بزرگ و دول سرمایه داری استعماری می گردند و میلیونها انسان حیات خود را در خشن ترین و رقت آورترین شرایط از دست می دهند.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  ملی کیست و نهضت ملی چیست؟
  چگونه مردم فقیر می‌شوند؟
  افشای استثمار